پشیک

دشتی سروده ها

پشیک

دشتی سروده ها

پهلوی گویشی دو


ایطو سیلم مکو خلبالم اتکه

itow seilom moku khalbalom etke

تشت زت جونم و انگالم اتکه

teshet zat junomo angalom etke

بساکو، رحم سیچه تو دلت نی؟!

besaku rahm siche tu delet ni

کمی کمتر بخن، پامالم اتکه

kemi kamtar bekhan pamalom etke

برگردان:

اینچنین مرا نگاه نکن سوراخ سوراخم کردی


جانم را به آتش کشیدی و  از گرما مرا سوزاندی


بس کن، چرا رحم توی دلت نیست؟


کمی کمتر بخند که مرا به کشتن دادی

سرآغاز


درود به همه ی فرهیختگان و دوستداران فرهنگ و باورهای بومی بجا مانده از سده ها و هزاره های گمشده، شاید هرگز برآن نبودم که تارنگاری ویژه ی شعرهای گویشی ام  راه بیندازم اما پافشاری مهرورزانه ی بسیاری از دوستان مرا  وادار به آفرینش تارنگار پشیک کرد. امید که همه دست در دست هم در جهت پاسداشت کهن واژگان گویش شیرین دشتی و نیز پیشبرد روزافزون آن  بتوانیم گامی ارزنده برداریم.

 این هم یک پهلوی(دوبیتی) برای آغاز:


که دم پنگیت شی مچ واز میکوت؟

ke dompangit shey mach waz mikut

که با دساش موینات ناز میکوت؟

ke ba dassash minat naz mikut

که بی پرونگ شو بال تو وام بیت؟

ke bi parvang show bale to wambit

که زنبیلش پر از دمباز میکوت؟

ke zanbilesh por az donbaz mikut


برگردان:

چه کسی گل موهایت را با بوسه باز میکند؟


چه کسی با دستانش موهایت را ناز میکند؟


چه کسی بدون "پرونگ" شبها از تو بالا میرود؟


چه کسی زنبیلش را پر از خارک شیرین نیمه رطب شده میکند؟